دیشب بچهها توی گروه داشتن میگفتن یعنی چی که ما باید بریم دانشگاه میخوان در راه علم شهید شیم مسخرهها با شاخص آلودگی ۱۸۲ کی میره دانشگاه آخه همینجوری نق میزدیم که یهو دیدم استاد آنجل پیام داده حال و احوال خلاصه که یهو اوشونم شروع کرد همین حرفا رو زدن بعد میگفت ولی متاسفانه نمیتونه کلاس رو تعطیل کنه منم در آن واحد داشتم با استاد آنجل چت میکردم گروه دانشکده رو میخوندم و توی پیوی با یکی چت میکردم که در موردش در آینده نه چندان دور مفصل میگم فقط میتونم بگم دیروز خیلی روز عجیبی بود چون یهو برگشتم به زمانی که ۱۶ سالم بود همونقدر حس و حالم عجیب بود جهت کسب اطلاعات بیشتر صبور باشید بله...
بعد دیگه یکم استاد آنجل ابراز تاسف کرد و شب بخیر گفتیم که یهو دیدم توی گروه میگن شیفت صبح تعطیله منم بدو به استاد آنجل پیام دادم و اون بنده خدام خوشحال شد و بعدم که کلا دانشکدهمون گفت کلا تعطیله آقا نیاید و ما هم حسابی ذوق مرگ شدیم که نیازی نیست بعد از ظهرم بریم... من حاضرم از صبح ساعت ۷ دانشگاه باشم تا پاسی از شب ولی اصلا و ابدا توان اینکه کلاسام تازه از ۱ شروع شن رو ندارم هر ترمی که چنین چیزی شده انقدر غیبت کردم که تهش مجبور شدم برم با استاد صحبت کنم حذفم نکنه اصلا لعنتی بدنم نمیکشه اون ساعت بخوام تازه برم دانشگاه نمیدونم چرا اینجوریم ولی خب این مدلیم!
خلاصه با این حجم از تعطیلی هفته دیگه فکر کنم با حجم زیادی از جبرانی رو به رو میشیم خدا به خیر کنه...