شنبه ۱۸ اسفند ۹۷ , ۱۵:۳۸
هفته پیش دومین جلسه کلاسی بود که استاد رپ که جدیدا شده آنخ ماهو البته به سبب سیاس بودن نه شخصیت منفی یا چاقی و کچلی که اتفاقا یک لاغر مو قشنگه! البته که من مدل موشو دوست ندارم و بهشم گفتم ولی خب گفتم که کچل نیست.
جلسه پیش استاد ما رو گروه بندی کرد بعد دیدیم که شت لعنتی این استاد رپ داره میگه نه استاد پسرا با هم نه و فلان و یه ترم دویی خیلی خیلی رو مخ رو انداخت گردن ما و تمام.
این جلسه داش غیرت رفت به استاد گفت میشه تایممون رو عوض کنیم و استادم خیلی شیک گفت بله ده و نیم بیاید مام شاد و خندان رفتیم سرجامون و بعد داش غیرت به لیلا گفت که ما داریم میریم تایم ۱۰:۳۰ و با ترم دوییه بهت خوش بگذره بعد لیلا اولش دچار بحران شد گفت شوخی میکنی بعد داش غیرت برگشته میگه خب میخوای تو هم با ما بیا بعد لیلا از اون جایی که شوک حاصله خیلی زیاد بود و هفت و نیم صبحم بود مغزش ارور داده میگه کجا؟ میخواستم بگم مهمونی عمو شجاع خلاصه تهش خیلی مظلوم گفت منم میام خلاصه که شدیم سه تفنگدار فراری!
نکته این متن اینه که لیلا پسره و خودش باعث شده ما تو واقعیتم میگیم لیلا!