جانیمسانღ

سن منیم جانیمسان

جای خالی‌ات درد می‌کند...

۲ ۱۰
اگه خواستید بزنید روی عکس بزرگ میشه!
بله همونطور که مشاهده میفرمایید وی با همه فوبیایی که برای کشیدن دندان عقل داشت بالاخره کشید خیلیم سالم و گوگولی بود و فقط جای بقیه رو تنگ کرده بود...
بالاخره سماجت‌های اطرافیان باعث شد به بی دندان عقلان بپیوندم البته دست دکتر عزیز درد نکنه انقدر راحت و بدون زور زدن و به فنا دادن خودش و من دندونم رو کشید که حیرت کردم.
شما فکر کنید چقدر میترسیدم که تا دکتر رو دیدم گفتم من فوبیا دارم نسبت به این کار و دیشب از ترس درست نخوابیدم صبحم از ترس و استرس اندازه چند نفر صبحانه خوردم گفت نترس بی‌حس می‌کنم نمی‌فهمی خواستم بگم پ ن پ اینجا اردوگاه دشمنه منم بعد سربازی رفتم جنگ اسیر شدم میخوای شکنجه کنی بدون بی‌حسی کل دندون‌های منو بکشی ولی خب از ترس سکوت کردم و بعد یکم مکث گفتم بچه‌های دانشگاه میگن هم حین کار هم بعد کشیدن درد داره... گفت نگران نباش و برای پرت کردن حواسم برای بار یک میلیاردم سنم رو پرسید و من از استرس سنمو اشتباه گفتم!
بعد آمپول بی‌حسی رو یکم به لپ عزیزم زد یکم به سقم که به مراتب دردناک‌تر بود و می‌خواستم فرار کنم بدبختی تنهام بودم همراهم رفته بود بیرون از مطب به نیت یکسری کار خلاصه اگه بگم دستام یخ زد دروغ نگفتم بعد در همین حین دکتر از درس و دانشگاهم سوال میکرد یادم بره چه بلایی قراره سرم بیاره و واسه چه مصیبتی اینجام. خلاصه تست کرد دید بی‌حس شدم و گفت خب امروز باید بیام این ور وایسم روتو یکم اونوری کن آها خوب شد بعدش انبرشو کرد تو دهنم و بلافاصله درآورد و منم حس کردم یه چیزی رو لپم افتاده که دیدم انبر رو گذاشت کنار و با پنس دندونمو در آورده با ذوقی که معلوم بود می‌خواد من حالم خوب شه گفت وای این چه خوشگله شبیه یه بچه هشت پاست و این پروسه بی‌حسی زدن تا کشیدن بی‌اغراق سه دقیقه طول کشید فقط و ترس منم از کشیدن دندون عقل ریخت خصوصا که الانم که اثر بی‌حسی رفته درد ندارم و اجازه دارم هر چقدررر دلم می‌خواد بستنی و چیزهای خنک بخورم و منم رژیم بودم و بستنی نخورده عقده‌ای بستنی اصلا دارم پادشاهی می‌کنم واسه خودم...
احیانا هم کسی تو تهران خواست بره دندون بکشه به نظر من هر چقدرم که براش دور بود بیاد پیش همین دکتر رامین ابری که میشه بهش لقب زبل خان داد چون از همه دکترهای دندانپزشکی که دیدم بهتره هم قیمتی هم کیفیتی مثلا همین عقل رو گرفت ۳۰۰ تومن تازه قیمت خودش ۲۸۰ بود همراه من ذوق کرد انقد داد به عنوان شیرینی بعد همین حرکتو دکتر شمس میخواست بین ۴۵۰ تا ۵۰۰ بگیره تازه با اینکه دکتر بی‌نهایت خوبیم هستن ایشون باز نسبت به کار هم برتری کمتری دارند چون خیلی فس فس میکنن البته اونم شیوه اوشون برای ریختن ترسم بود و همون آرامش شوخیاش باعث شد ترسم از پر کردن بریزه و الا من نه فقط از کشیدن که از همه چیزهای مربوط به داندنپزشکی میترسیدم عصب کشی هم که یکی از کابوس‌هام بود دوست جان عمه انجام داد و شاید بشه گفت اصل ترسم رو همین دکتر زرگر ریخت که در این موردم توصیه میشه تهرانی‌ها برن پیشش خیلی خوبه انقد خوبه من کلا نترسیدم زیر دستش یه چرتم زدم ولی خب هنوز واقعا از کشیدن میترسیدم که اونم حل شد شکر خدا و قراره بقیه رو هم برم پیشش و بکشم.
درباره من
نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم
نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم

من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم
نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم

"مولانا"

+

سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

▪️ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ‏(ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ)
▪️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ﻟﻦ ﺗَﺮﺍﻧﯽ ‏(ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ)

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاقلانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاشقانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عارفانه:
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
تگ ها
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان