جانیمسانღ

سن منیم جانیمسان

من از کرونا بدترم!

۲ ۷

گروه دانشگاه:

۱. چرا دانشگاه‌ها رو تعطیل نمی‌کنن؟

۲. خب نکنن خودمون نریم

۳. نمیشه

۲. چرا نمیشه؟

۴. (این منم) چون بچه‌ها هماهنگ نیستن و یکسری میرن نمونه‌اش خود من

ادامه حرفا هم بیخیال فقط میتونم بگم که از کرونا منفورتر توی ورودی ما بنده هستم چون تحت هر شرایطی معقتدم باید دانشگاه رو رفت!...

+ واقعا ترس از کرونا مسخره است به لحاظ آماری این که من بر اثر تصادف بمیرم احتمالش به مراتب بیشتر از ابتلا و مرگ بر اثر کروناست!

بیکارالدوله

۲ ۶

بیکارالدوله یک دوست مجازی جدید و ناشناسه که بسیار بسیار شبیه به زمر ۵۳ است یعنی مذهبیه ولی با این که دیانت ما عین سیاست ماست یا بالعکس مخالفه و خب اولش که شروع کردیم حرف زدن اصلا فکر نمی‌کردم چنین فردی باشه و وقتی فهمیدم مذهبی و نمازخون و ایناست کلی تعجب کردم اونم فکر می‌کرد من یه دختر تک بعدیم که فقط درس می‌خونم و فقط مسیر خونه دانشگاه رو بلدم تا اینکه بهش درباره یک فردی گفتم و رفتارم و اتفاقات که دیدم شوک شد بعد دیگه کلی صحبت کردیم و قرار بود برام دعا کنه توی یکسری چیزها لعنتی یه جوری مستجاب الدعوه است که جدیدا من فقط نیت می‌کنم دیگه عمل نمی‌کنم برای رسیدن به نیتم... خود به خود خواسته‌ام برآورده میشه!

چند وقتی بود تو فکر شاغل شدن بودم امروز یکی خودش یهویی اومد ازم خواست برم مصاحبه برای یک کاری که دانشجوییه یعنی از اون بالا بالایی تا پایین پایینی تقریبا همه دانشجو یا استاد دانشگاه هستن و بین دانشگاهی و ایناست برم اگه تو مصاحبه‌اش قبول شم جا داره یه قر شادمانی ریز بدم...

از عجایب دانشگاه ما!

۲ ۹

۱.دیروز برق رفت من گوشیمو گذاشتم حالت پرواز تا از حالت پرواز درآوردم استاد آنجل زنگ زد انقدر همزمان که دچار شوک شدم بعد شانس از خونه‌شون زنگ زده بود و من فقط پیش شماره رو دیدم و فکر کردم لی‌لی پوته ولی شکر خدا بخاطر بی‌حوصلگی مثل همیشه جواب ندادم و گرنه که باید ترک تحصیل میکردم!...

۲. پارسال دلم میخواست برم راهیان نور یکی از بچه‌های بسیج حرفی زد که ناراحت شدم و بدون اینکه بهش بگم و بروز بدم منصرف شدم و نرفتم حالا نمیدونم فهمیده یا چی که به زور می‌خواد ببرتم راهیان نور در صورتی که من امسال دلم نمیخواست برم ولی خب اصرارش سبب شد بگم ان شا الله خیره و ثبت نام کنم... ان شاء الله که خیره...

ولی حس می‌کنم نباید امسال می‌رفتم و درست نیست این رفتن با این وضع با این حال...

بعدا نوشت: حاجی کرکام... الان دیدم ایام اعتکاف داریم می‌ریم... دیگه جدی خیره ان شاء الله 

هجده کیلو آجیل!

۲ ۲

۰. غول بچه همون موقع که دوست من بود و خانواده من فکر میکردن خیلی علیه سلام و خوبه از لی‌لی پوت خوشش اومده بود و این رو من فهمیده بودم از اون ور هم لی‌لی پوت از غول بچه خوشش اومده بود بعد از مدت‌ها غول بچه برگشته بود باز باهم دوست بشیم که گفتم نمیشه کشش و اعصاب این نوع روابط رو ندارم بعد گفت اوکی ولی بیا همو ببینیم گفتم باشه خلاصه که وقتی همو دیدیم توی حرفا یهو گفت راستی از لی‌لی پوت چه خبر؟ منم که دیدم خب لی‌لی پوت که برگشته ایران اینم که دنبال دوست دختره بذار دوست‌شون کنم ولی باز دیشب رفت تو نقش علیه سلام و خواست بگه خیلی خوبه منم که بی‌اعصاب ترورش کردم... انگار دوستم رو از سر راه آوردم بخوام اجازه بدم با این دوست شه اونم وقتی عوض نشده یعنی شده اما در راستای عوضی شدن و نه بهبود...

۱. حال چندتا از دوستام اصلا خوب نیست و حق دارن یکی‌شون همونی که مادرش حدود ۲ ماه پیش فوت شد و دیشب حالش بشدت بد بود یکی دیگه از دوستام هم مادرش همین چند روز پیش فوت شد و فرداش هم پدر یکی دیگه... خلاصه که سال مسخره و بدیه... میشه برای حال این سه نفر دعا کنید؟

۲. در راستای همین خوب نبودن حال یکی به نفر اول گفته بود هر وقت دلت خواست می‌تونی با من حرف بزنی و دیشب که این بچه خوب نبود غیب شده بود حالا نمیدونم اون بنده خدا خودش خوب بوده بد بوده تو چه شرایطی بوده ولی کاش آدما بتونن وقتی یه حرفی میزنن بهش عمل کنن و ای کاش‌تر حال هیچ آدمی به آدم دیگه وابسته نباشه...

۳. دارم با یه دوستی آلمانی می‌خونم و میتونم بگم که از آن چه که فکرش رو بکنید آسون‌تر و در عین حال سخت‌تره... به طور مثال شما می‌خواهید از یک مرد بپرسید که آمریکایی هست یا نه می‌گید که زینت زی آمقیکانا؟ اما اگه فرد زن باشه باید بگید زینت زی آمقیکاناقین؟ تازه اون ق ها هم دقیقا ق نیست بین ر و ق ... یا مثلا مرد آلمانی میشه دویچا زن آلمانی میشه دویچه! خلاصه که بساطیست و واقعا درود به شرف زبان فارسی که بین زن و مرد تفاوت قائل نشده هم راحت‌تره یادگیریش هم آدم دچار این بحران نمیشه که خب چرا؟ حتی اینجور که من فهمیدم اینا خیر اصلا گفتن زن و مردشون هم فرق داره... 

۴. دانشگاه شروع شده و باز التماس دعای جزوه‌ است که به راه افتاده... من قسم خورده بودم به کسی جزوه ندم این ترم بعد استاد آنجل فرتی برداشته گفته برید از فلانی جزوه بگیرید خب چرا؟ منم انداختم گردن استاد رپ که آره جزوه رو میدم تو، تو بهشون بده که نخوام بزنم دهن‌شون...

۵. همون پروفایل فعلی تلگرام... بعضی حرفا تو دل می‌مونه؛ عین تکه آخر رانی، تو قوطی...!

۶. دوست‌تون دارم بعضیاتون رو بیشتر... 

موریانه

۲ ۱

صرفا جهت یادآوری امروز برای خودم:

سمینار + مشورت + هروی + حکیمیه + سلف فنی + سیب زمینی + استاد آنجل + اسنپ + منگول + تارزان غیرتی + مادر نقاش!

هفده کیلو آجیل

۲ ۶

۱. این روزها که با مادرم رابطه بهتری دارم و باهاش صمیمی شدم و برام آنیتا خانوم نیست و مامانه بیشتر باهاش حرف میزنم نظرش رو میپرسم و اجازه میدم که نظر بده و به نظراتش فکر میکنم و فقط میتونم بگم واقعا در عجبم چقدر مادرم با چیزی که توی ذهن من بود فرق داره و چقدر صمیمی‌تره.

۲. این روزها ملتی نگران من هستن سر همون چیزی که شاید روزی روزگاری بیام براتون بگم شایدم هیچ وقت نگم اما این وسط نگرانی تارزان غیرتی و البته آرامشش برام لذتبخش‌تر از همه بوده و بعد از اون یکی که سال‌هاست با اینکه منو ندیده عین یه داداش بخاطرم نگران شده، شاد شده، دعا کرده و تا دلتون حرص خورده اصلا روایت داریم خواهری که داداشش رو حرص نده که خواهر نیست!

۳. لی لی پوت همیشه مهربون و در عین حال بیشعور بود ولی جدیدا بیشعورتر شده امروز یک تنه چنان آبرویی از من برد که اگه همه شماها باهم سعی می‌کردید نمی‌تونستید خدا عقلش بده!

۴. یه دونه ماهی جون موشولو خریدم به پیشنهاد تارزان غیرتی اسمشو گذاشتیم منگول!

۵. استاد آنجل واقعا ماهه. میدونست من حتما میرم دانشگاه فردا بهم پیام داده استادتون مریض شده الکی نرو! با تشکر که همه اخبار گروه اساتیدم میگه عشقه...

۶. استاد استندآپ کمدی رو دیدم چند وقت پیش در عرض چند کلمه یه جوری باعث ذوقم شد که نگم براتون. خیلی لذت بخشه استادت بعد چند ترم یهویی برگرده بگه تو بهترین دختر دانشگاهی...

۷. یک عزیزی زده کامپیوترم زیر و رو کرده به طور مثال مرورگرم رو از پیش فرض ویندوز ۱۰ به فایرفاکس تغییر داده و من خیلی وقت بود که با فایرفاکس کار نکرده بودم حس غریبیه ولی خب چون میدونم بهتره خودمم راضیم منتهی من حال نداشتم خیلی کارها رو بکنم... فقط اونجایی که گفت تاریختم که فارسیه میگم خب بخاطر تقویم شمسیه میخواست اینم عوض کنه منصرف شد.

۸. هر چی بیشتر درباره اگزوزوم و استیل کولین استراز، اگزوزوم و ATP و واکنش lamp و محتوی RNA در اگزوزوم مطالعه می‌کنم کمتر می‌فهمم و بیشتر گیج میشم انصافا دانشجوی لیسانس رو چه به این غلطا...!

۹. دنبال آهنگم ولی آهنگی که به دلم بشینه کم و تقریبا نایابه ممنون میشم که هر کسی آهنگی که خیلی دوست داره معرفی کنه.

ریسک یا حماقت مسئله این است!

۲ ۱

چند روزی بود میخواستم کاری رو انجام بدم و فکر میکردم ریسکش بالاست شاید بشه گفت حماقته ولی خب بالاخره انجامش دادم و میتونم بگم شکر خدا چه ریسک محسوب می‌شد چه حماقت مهم نیست نتیجه‌اش خوب بود و خوشحالم که با وجود مخالفت تارزان غیرتی و تنی چند از رفقای جان دانشگاهی انجامش دادم

امیدوارم شمام اگه یک روز ریسک کردین تهش از ته دل بخندین ...

+ فکرشم نمی‌کردم بشه آهنگ‌های بانو هایده و یا علیرضا قربانی رو به سبک شش و هشت زد و خوند! خدایا مرسی بابت خلق بعضی از مخلوقات عجیب و خلقه‌ات...!

+ شاید یه روزی بیام همه چیز رو درباره این پست بگم شاید هیچ وقت ولی اگه این رو بگم یقینا اون مورد مربوط به آبان ٩٧ رو هم میگم... 

الهی سلول باشم زیر واحد آلفای جی پروتئینم تو باشی!

۲ ۲

۰. مخاطب پست تارزان غیرتی عزیز دله...

عرضم به حضورتون که تیتر پست برمی‌گرده به درس بیوشیمی هورمون‌ها و ویتامین‌ها. اگه یک روزی با استاد آنجل بیوشیمی هورمون‌ها و ویتامین‌ها بگیرید می‌بینید که به به هورمون‌ها به جهت موقعیت گیرنده یا رسپتور دو دسته هستند یا گیرنده سطح سلولی دارند و یا داخل سلولی. تیتر مربوط میشه به گروهی از گیرنده‌های سطح سلولی که با یه پروتئین همکاری میکنه یا بهتر بگم بهش وابسته است و این پروتئین سه تا زیرواحد داره که یکی‌شون آلفای مذکوره و خودش خیلی گسترده است و اصلا عامل تنوع جی پروتئین‌ها همین زیرواحدشه. بعد این آلفا فعالیت‌های مهاری و تحریکی داره در حالت طبیعی فعالیت مهاریش باعث میشه که cAMP یا همون آدنوزین مونوفسفاتی که با خودش حلقه داده و یکم خودشیفته است تولید نشه و این کار رو با مهار یک آنزیمی انجام میده که اساساً داره این رو تولید می‌کنه و در حالت تحریکی نوع دیگه از زیر واحد آلفا میاد همون آنزیم رو تحریک میکنه و cAMP رو افزایش میده اما اگه یه وقت خدایی نکرده ما وبا یا حصبه بگیریم کار این زیرواحدها بهم میخوره و غلظت cAMP زیاد و زیادتر میشه و خب این خوب نیست کلا توی موجود زنده غیر طبیعی شدن شرایط افتضاحه...

حالا تارزان برای من نقش همون زیرواحد آلفا رو داره گاهی مهاری میشه و نمیذاره خیلی کارها رو بکنم و گاهی تحریکی میشه و تشویقم میکنه به انجام یکسری از کارها و اگه نباشه یقینا من وقتی میفتم روی یه مود خاص دیگه خارج شدنش با خداست انگار سلولی باشم که سم حصبه یا وبا بهش رخنه کرده و دیگه نه میتونه زیرواحد آلفای تحریکیش رو خاموش کنه و نه زیرواحد آلفای مهاریش ... خلاصه خدا حفظش کنه نمی‌ذاره که دیوونگیام یا حتی جدیت و غد بازیم ادامه دار بشه و من رو همیشه سوق میده سمت نرمال رفتار کردن...

+ این روزها احساسات عجیبی دارم اما یک حسی بیشتر از هر وقتی توی وجودم تقویت شده و اون هم این که درسته توی نقطه مزخرفی از دنیا زندگی می‌کنم اما حتی از اون مرفه خوشحالی که توی بهترین نقطه دنیا و در آرامش کامل زندگی می‌کنه خوشبخت‌ترم چون یکسری آدم‌ها هستن که خالصانه دوستم دارند و برام وقت می‌ذارند از خانواده گرفته تا دوست و حتی تنی چند از اساتید... 

+ این ترم چنان کارنامه غیر درخشانی رقم زدم که فکر کنم تاریخ بشریت به خودش ندیده باشه! البته که فقط من نبودم... و دلیلش هم این بود که کلا ترم گندی بود... آلودگی هوا، مرگ عزیز سعی در بازیابی قوای از دست رفته داشتیم که گفتن حاج قاسم ترور شده غصه خوردیم بحث کردیم جنگ کردیم صلح کردیم گفتن انتقام سخت انتقام سخت، انتقام گرفتن... از سه صبح تا شش صبح بحث کردیم خندیدیم ترسیدیم مسخره بازی درآوردیم بیدار شدیم دیدیم فاجعه... بعدش دروغ دروغ دروغ و بعد... فاجعه‌ی بدتر... آدمای پست... نیاز به تحقیق داشتید باشه قبول می‌تونستید عین آدم بگید داریم درباره علتش تحقیق می‌کنیم شما غلط کردین به گور باباتون خندیدین که خیلی قاطع گفتین کار ما نبوده... تموم شه این ترم نکبت راحت شیم من که میخوام سر به بیابون بذارم البته که بیابونش جور نشد میرم سر به شمال بذارم!!!

خب که چی؟

۲ ۱

فردا و ٢شنبه امتحانات آزمایشگاهم در راه هستن و من توی خب که چی‌ترین حالت ممکن هستم و از امتحان فردام تا الان فقط ۶ صفحه خوندم! البته اینکه کلش ٢۴ صفحه است و امتحانش ده و نیم هم بی‌اثر نیست ولی چرا انقدر بی حال و حوصله شدم برای خوندن آزمایشگاه‌هام نمیدونم!

فقط بچه‌ مدرسه‌ای‌ها نفس میکشن؟!

۲ ۸

وقتی دو روز متوالی مدارس تعطیل شده یعنی اوضاع واقعا وخیمه! یعنی باید شهر تخلیه شه ولی خب از نظر ایشونا جز بچه‌های مدرسه‌ای و کادر مدارس بقیه نفس نمیکشن که! اصلا ما با سرب زنده‌ایم...

بابام میگه باید حتما یکسریا بمیرن که بگن ااا اینام نفس میکشیدن چه جالب! 

عشق، صفا و صمیمیت

۲ ۳

دیشب بچه‌ها توی گروه داشتن میگفتن یعنی چی که ما باید بریم دانشگاه میخوان در راه علم شهید شیم مسخره‌ها با شاخص آلودگی ۱۸۲ کی میره دانشگاه آخه همینجوری نق میزدیم که یهو دیدم استاد آنجل پیام داده حال و احوال خلاصه که یهو اوشونم شروع کرد همین حرفا رو زدن بعد میگفت ولی متاسفانه نمیتونه کلاس رو تعطیل کنه منم در آن واحد داشتم با استاد آنجل چت می‌کردم گروه دانشکده رو می‌خوندم و توی پی‌وی با یکی چت می‌کردم که در موردش در آینده نه چندان دور مفصل میگم فقط می‌تونم بگم دیروز خیلی روز عجیبی بود چون یهو برگشتم به زمانی که ۱۶ سالم بود همونقدر حس و حالم عجیب بود جهت کسب اطلاعات بیشتر صبور باشید بله...

بعد دیگه یکم استاد آنجل ابراز تاسف کرد و شب بخیر گفتیم که یهو دیدم توی گروه میگن شیفت صبح تعطیله منم بدو به استاد آنجل پیام دادم و اون بنده‌ خدام خوشحال شد و بعدم که کلا دانشکده‌مون گفت کلا تعطیله آقا نیاید و ما هم حسابی ذوق مرگ شدیم که نیازی نیست بعد از ظهرم بریم... من حاضرم از صبح ساعت ۷ دانشگاه باشم تا پاسی از شب ولی اصلا و ابدا توان اینکه کلاسام تازه از ۱ شروع شن رو ندارم هر ترمی که چنین چیزی شده انقدر غیبت کردم که تهش مجبور شدم برم با استاد صحبت کنم حذفم نکنه اصلا لعنتی بدنم نمیکشه اون ساعت بخوام تازه برم دانشگاه نمیدونم چرا اینجوریم ولی خب این مدلیم!

خلاصه با این حجم از تعطیلی هفته دیگه فکر کنم با حجم زیادی از جبرانی رو به رو میشیم خدا به خیر کنه...

آدم‌های این روزهای من...

۲ ۴

این مدت انقدر آدمای عجیب دیدم که کم مونده شاخ در بیارم!

اول دختری که فقط بلده حرف مفت بزنه، بشدت دو به هم زنه بشدت بیشعوره ولی سیاسه و بلده چطوری رفتار کنه که آدما یا نفهمن چه موجود کثیفیه یا خیلی دیر بفهمن مثلا من خودم تازه بعد دو سال و نیم به ماهیتش پی بردم!

دوم آقایی که من رو کلی تحقیر کرد که تو فلانی و بیساری و کسی تو زندگیت بوده بعد خودش دخترونگی دختری که عاشقش بود رو گرفته بود و ولش کرده بود! شاید برای یکی مثل من بحث داشتن و نداشتن بکارت مهم نباشه و به نظرم احمقانه و مال عصر حجر باشه ولی کسی که واسه ازدواج دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده‌ای هست که کلا با جنس مخالف دوستم نبوده باشه غلط میکنه میره با یک دختر دیگه چنین کاری میکنه اونم دختری که عاشقش بوده و هر کاری کرده از روی احساس بوده و نه هرزگی بشدت امیدوارم با یه هرزه ازدواج کنه و دخترشم هرزه‌تر از مادرش بشه تامام!

سوم عاقله مرد متین و موجهی که توی روز روشن جلوی چشم ماهایی که با ایکسی دوستیم بهش تهمت میزنه یا کارهای دیگه که مخ آدم سوت میکشه...

چهارم کسایی که قدرت تفکر و تشخیص و تمیز مسائل رو ندارن و قیمه‌ها رو میریزن تو ماستا و کاری کردن که من الان بشدت برای ختم مادر دوستم استرس داشته باشم بخاطر حضور بیشعوری که ممکنه باعث دلخوری صاحب عزا بشه (اگه این کار رو بکنه این سری عصبانیتمو توی باشگاه خالی نمیکنم میذارم سر فرصت از خودش به جای کیسه بکس یا سیبل تیر اندازی استفاده می‌کنم.)

به یکسری ویژگی هم در مورد گوگولی‌ترین افرادی که میشناسم پی بردم که هم حیرت زده شدم هم بسیار برام محترم‌تر شدن ولی ناموسا هنوز نمیتونم تصور کنم یه بنده خدایی بتونه انقدر عصبی شه یعنی میشه بهش لقب عجیب‌ترین اتفاق قرن رو داد...

 

فردا هفت مادر دوستمه ممنون میشم هر کسی که میتونه براش قرآن بخونه یا فاتحه و صلوات بفرسته...

درباره من
نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم
نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم

من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم
نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم

"مولانا"

+

سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

▪️ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ‏(ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ)
▪️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ﻟﻦ ﺗَﺮﺍﻧﯽ ‏(ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ)

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاقلانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاشقانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عارفانه:
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
تگ ها
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان