یه دل میگه دولینگو رو حذف کن چون معتادش شدی یه دلم میگه حذفش نکن وقتی انقدر خفن داری باهاش یه زبون جدید یاد میگیری! واقعا این نحوه آموزشش محشره و خیلی دوستش دارم ولی مشکلی که وجود داره اینه که من از وقتی که بیدار میشم تا وقتی که بخوام بخوابم حداقل ۴ ساعت توی دولینگو دارم زبان میخونم و باعث شده توی خوندن درسای کنکورم عقب بیفتم 
وقتی من میخواستم گواهینامه بگیرم حتی 1 بار همراهم نیومد چه موقعی که با مربی کلاس داشتم و چه وقتی که میخواستم شبا تمرین کنم اما با جون و دل برای مثلا پرستار مادربزرگم میرفت وقتی گواهینامه گرفتم گفت پول ندارم برام ماشین نخرید ولی برای اوشون خرید وقتی چشمم رو جراحی کردم مشغول تفریحش با این خانوم و خانواده اش بود بعد حالا که ایشون فقط رفتن چشم پزشکی ساده بدو بدو رفتن داروهاشو خریدن و حواسش بهشون هست
پدر نمونه سال هستن ایشون... :))
من ترم جدید کلاس زبانم رو مجبور شدم ساعت ۲ تا ۴ بگیرم و این یعنی شکنجه واقعی برای منی که اون تایم مغزم خسته ترین حالت خودشه! میخواستم عوض کنم که نشد. بعد فهمیدم که لعنتی یکی از انگیزه‌های قوی من تایم بعدی کلاس گرفته و دست دست خودش پیش قدم شد و شماره داد و گرنه که من عمرا روم میشد بهش بگم بیا دوست شیم هر چند که اولین دوستم نیست که ازم بیشتر از ۲۰ سال بزرگتره...
با یه سرچ ساده برای مدیریت زمان استفاده از موبایل و تبلت کلی نرم افزار پیشنهاد میشه فقط همون سایت اولی ۱۰ تا پیشنهاد داره که اولین پیشنهادش نرم افزار Forst بود و منم نه به خاطر پیشنهاد اول بودنش که بخاطر حالت بازی طورش خوشم اومد که ایول حتی وقتی با گوشیم کاری ندارم دارم بازی میکنم و باحاله که گوشی رو بخاطر یه بازی بذاری کنار و به معنای واقعی کلمه از ایده شون خوشم اومد کودک درونم ذوق کرد و نصبش کردم و واقعا بله جواب میده و من اون تایم به ذوق اینکه درختی که انتخاب کردم رشد کنه سمت گوشی نمیرم البته روزای اول یک اشکالی داشت اونم اینکه خیلی فکرم درگیر درخت گرامی بود! اما الان دیگه فقط ذوقشو دارم که ایول من هم سمت گوشی نمیرم هم بازی میکنم هم اگه امتیازم به حد نصاب برسه در واقعیت هم یک درخت میکارن و هیچ هزینه‌ای که برام نداره هیچی منفعتم داره خلاصه دوست داشتین نصب کنین شمام جنگل گوگولی خودتون رو بسازید و حالشو ببرید!
خیلی وقته دیگه تلاش نمیکنم برای شناخت دین و حتی دیگه چادری نیستم ولی هنوز انگار اون یا فاطمه زهرا خیلی قوی در من زنده است سر همینم حتی وقتی خارج از ایران یکی ازم خوشش میاد طرف یک مسلمون مذهبیه! یا مثلا وقتی میرم کافه یهو فرتی یکی بابت حجابم خواستگاری میکنه (عامل اصلی اینکه دیگه چادری نیستم همینه) یعنی نابود شدم اون روز بنده خدا کلی به خودش زحمت داد معطلی کشید که ازم بخواد به بابام بگم یه بنده خدایی وسط کافه صرفا سر حجابم ازم خوشش اومده میخواد بیاد خواستگاری! آدم جالبی بود البته و انصافا دوست داشتم بابام اجازه بیاد باهاش حرف بزنم یکمم شوک روحی روانی بهش بدم ولی بابام گفت دیوونه ای که سر همچین چیزی میخواد زن بگیره نرمال نیست و نذاشت من بهش شوک بدم 
الانم یک بنده خدایی ظاهرا دوست داره که آشنا شیم و کشته منو اینم مسلمون و مذهبیه بابا لعنتی تو منو با تاپ و شلوارک دیدی منطقی نیستا تو یکی که میدونی من اصلا مذهبی نیستم چته داداش؟
