جانیمسانღ

سن منیم جانیمسان

رهایی

۲ ۶

واقعا حس رهایی و آزادی از اسارت رو دارم! شما ببین دیگه ترم مجازی، تعطیلی باشگاه، غم ندیدن مادر، کم شدن ارتباط با همه و درس‌های سنگین باعث شدن وقت و حوصله‌ام برای خوندن و نوشتن کم بشه برای بازی کم بشه حتی یه وقتایی این تنها شدنه باعث میشد نفس کشیدن سخت بشه ولی خب ترم مسخره تموم شد دوستامو دیدم کلی خندیدیم حالم بهتر شد به زودی تولدمه ...

بگذریم که دلمم شکست تو این مدت مرتضی هر بدی‌ای داشت یه مزیت داشت دیگه هیچکس نمیتونه به طور جدی دلمو بشکنه نهایتا چند ساعتی رگ به رگ میشه قلبم و تمام! البته یه شب از همین شبای اخیر شاید ۲ شب پیش به حدی دلم میخواست همه چیز تموم شه که بی‌رحمانه به یه عزیزی گفتم سر نمازت دعا کن به چیزی که میخوام برسم و داشت گول میخورد برای مرگم دعا کنه که لو رفتم و حالم رو کلی خوب کرد با خوبیش خدا حفظش کنه

امتحانام که تموم شد شروع کردم وحشیانه سریال دیدن! به حدی وحشیانه که ۱۰ قسمت فصل اول دارک رو دیروز و امروز دیدم تموم شد! بسیار جذاب بود ولی خب هم من هم بابام متفق القولیم که باید یه دور دیگه دیدش تا به مفهوم اصلی هم بشه کامل پی برد و تو برنامه است دوباره ببینیمش بعدم واکینگ و پیکی جون رو که انقدر سر و صدا کردن ببینیم ولی خب تابستون طولانیه و منم قصد ندارم مخمو با درس فنا بدم پس لطفا هر فیلم و سریال ترسناک یا معمایی یا تاریخی باحال میشناسید بگید بعلاوه رمان خوب 

نوزده کیلو آجیل

۲ ۱

۰. بیشتر از همه بخاطر چارلی دارم اینو مینویسم ولی میدونم نمیخونه اصلا نیست غیب شده فیزیکدان جان کجایی؟

۱. من و فاطمه خواهرهای بیولوژیست چارلی‌ایم بعد فکر کنین فاطمه هم غیب بود چند روز پیش یهو دیدم پیام جوین د تلگرامش اومد هنوز پیام نیومده شروع کردم رگباری پیام دادن که چطوری؟ نیستی؟ کجایی و ... میگه بابا ۲ ثانیه صبر کن بیام! خخخ درک نمیکنن ذوق من رو با جفت‌شون قهر کنم؟

۲. این کرونا برای هر کس بد بود برای من خوب بود چون باعث شد با ۳ تا از بچه‌های دانشکده راحت بشم با یکی دیگه صمیمی بشم با مهرداد و سینا نامی از طریق بازی آشنا بشم که این دو تا با اینکه هم دیگه رو ندیدیم همین الانش تو لیست تا حد زیادی قابل تکیه کردن هستن البته شخصیتامون زمین تا آسمون فرق داره و رفاقتم باهاشون خیلی عجیبه ولی خب از جفت‌شون چیزهای زیادی یاد گرفتم.

۳. یه اتفاق بامزه دیگه اینکه من درس‌هامو اکثرا آنلاین میخونم و جزوه‌هام تو تلگرامه یا دارم رفع اشکال میکنم یهو یکی به اسم نیلی بهم پیام داده که چقدر همیشه آنلاینی و من رو حساب یکی از دوستام گفتم باور کن دارم درس میخونم گفت خب حالا چی میخونی؟ گفتم ایمونولوژی گفت چی چی هست؟ باز من نفهمیدم دوستم نیست و فکر کردم دوستمه و ایسگاه شدم چون اون دوستم پزشکی میخونه و یقینا میدونه ایمونولوژی چیه خلاصه بعد از چند دقیقه گفت اسما اذیت نکن من دیگه پوکیدم از خنده بهش میگم اسما چیه من نیوشام میگه وااا میگم باور کن شماره دوستتو اشتباه ذخیره کردی میگه نه من سالهاست باهاش با همین شماره حرف میزنم یکم گذشت دیدم داره استیکر خنده میفرسته برگشته میگه وای به جای ۰۹۲۱ ذخیره کردم ۰۹۱۲ خلاصه که یه دوست کرد دبیرستان بی دقت و بامزه پیدا کردم و کلی بهش مشاوره کنکور دادم...

۴. یه دل میگه بگو بگو یه دل میگه نگو نگو یه دوستی روی یه بنده خدایی کراش داره که بازیگر سینماست و دوست صمیمی (در حد برادر) شوهر دخترخاله‌اشه و این از روزی که نامزدی دخترخاله‌اش اینو دیده تو فکرشه و من موندم بهش بگم ببین دختر طرف ۲۳ سال ازت بزرگتره نیا بگو آخ جون دوست دخترش هم سن منه! خب اوکی اون مخالفتی با سن کم نداره ولی خودت داری میگی دوست دختر داره یعنی میخوای یه رابطه رو خراب کنی؟ بعدم تو با موقعیت اجتماعی خانواده‌ات مسلما موقعیتای عالی برات هست چرا چنین میکنی؟ از طرفی میگم نگم چون این خودش دو روز دیگه از سرش میفته و کلا دختر بی شخصیت و بیشعوری نیست و الان جوگیر شده ولی میترسم جوگیری نباشه و جدی باشه و اون وقت نمیدونم چه کنم.

درباره من
نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم
نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم

من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم
نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم

"مولانا"

+

سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

▪️ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ‏(ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ)
▪️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ﻟﻦ ﺗَﺮﺍﻧﯽ ‏(ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ)

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاقلانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاشقانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عارفانه:
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
تگ ها
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان