جانیمسانღ

سن منیم جانیمسان

ان ‌شاء الله خان هفتمم به سلامت سپری کنید و به بهار برسید

۲ ۱
چهارشنبه سوری‌تون مبارک فقط مراقب باشید کوفت خودتون و بقیه نکنید...
من که تو برنامه دارم فقط و فقط فیلم ببینم و پیتزای پپرونی با نون سبوس دار بخورم (یک عدد نان سبوس دار سه نان برداشته دو ورقه پپرونی قرار داده یک یا دو زیتون برداشته خرد کرده بر روی پپرونی ریخته پنیر پیتزا را برداشته رنده کرده بر روی پپرونی ریخته دقت نموده گوشه‌های پپرونی رو هم بگیره که جمع نشه سپس ۵ دقیقه در فر یا ۴ دقیقه در ماکرویو گذاشته و پس از تغییر رنگ پنیر پیتزا با نون حاضره خوردن کرداهه!) این واسه وقتاییه که دلم پیتزا میخواد ولی رژیمم البته بیشتر حس لقمه پپرونی و زیتون میده ولی خوشمزه است.
رشته پلو رو باید امروز ظهر میخوردیم یا شب باید بخوریم؟! ما گذاشتیم شب بخوریم ولی حسی در من میگه باید ناهار میخوردیم.
خلاصه امیدوارم چهارشنبه سوری رو به سلامت سپری کنید و به استقبال سال علوی برید و سال‌تون رو با روز پدر شروع کنید انقدر هم عکس از باباهاتون نکنید تو چشم و چال ملت باشه باباتون خوبه عشقه جای ادا اطوار و پز و نمایش برید دستش رو ببوسید نه اینکه بیاید عکس بذارید بابام فلان و بیسار دل اونی که باباش بده یا باباش فوت شده رو بسوزونید یکم انسان باشیم و این صوبتا (میدونین که خودم بابام ته بابای خفنه واسه خودم نمیگم)
به نظرتون به اساتید و اینا تبریک عید بگم؟ شماره اینا رو دارم: فشارخونیان، بلبل، آنجلا، اونی که داره مامان میشه (قربون خودش و نی نیش برم من آخه) و خمینی و همسر! مهران مدیری هم دارم ولی خب این یه مورد رو اصلا دوست ندارم دیگه بهش سلام کنم حتی!
به جز اینا ایمیل استاد استندآپ کمدی و ایمیل پرنسسم دارم که عشقای منن حالا به نظرتون به این چند تن و از همه مهم‌تر مسئول مهربون و جذاب آموزش تبریک بگم یا که نگم؟

سیزده کیلو آجیل

۲ ۶
۰. یه جا خوندم که تقاضای آجیل ۹۵ درصد کم شده و اگه تا پنج فروردین آجیل نخریم کلی آجیل از درجه یک به درجه دو و سه تنزل پیدا میکنه و این یعنی کلی ضرر ولی خب حق‌شونه دلم خنک شد اصلا!
۱. عاشقی رو با ما تجربه کنید! دلم برای اونی که نباید تنگ بشه تنگ شد بعد از چند روز درگیری باز شماره‌اش رو به اسم عنتر سیو کردم عکسش رو دیدم لجم گرفت میخواستم بکشمش ولی خب خاطرات خوب نمیذاره...
۲. میشه دعا کنید بتونم واقعی شاد باشم؟ من واقعا هنوز اون آدمو دوست دارم با اینکه کاملا از دست دادمش...
۳. از سر بیکاری نشستم خاطرات خون آشام میبینم مجددا یه خون آشامم دوستمون نداره
۴. دیروز دستمو بریدم خونش بند نمیومد بعد کشف شد چای سرد شده بند آورنده خونه تازه زخمم میبنده اگه از پماد زخم بستر استفاده کردین باید بگم مثل همونه
۵. سال نو پیشاپیش مبارک...

فکر کنم هیچی نمیدونسته همینجوری ده بیست سه پونزده گفته و رفته جلو

۲ ۸
چقدر چارت درسی ما مسخره است خدایی! یعنی دوست دارم سرمو بکوبم تو دیوار! برای یک درسی مثل فیزیولوژی گیاهی اومدن پیش نیاز گذاشتن مبانی گیاهی در صورتی که باید بیوشیمی متابولیسم باشه بعد برای میکروب شناسی کلا پیش نیاز نذاشتن که باید بیوشیمی ساختار باشه تا ما سر فیزیولوژی گاو نریم سرکلاس گاوتر بیایم بیرون یا سر میکروب ما فکر نکنیم اوووه خدای من عجب چیزهای خفن و پیچیده‌ای همه‌اش هم که حفظیه و نق بزنیم که چرا ما باید اسم N-استیل گلوکزامین رو حفظ کنیم در صورتی که اگه بیوشیمی خونده بودیم میدونستم این یک ترکیب فضایی ترسناک با یه اسم ترسناک نیست همون گلوکز عزیز دله که حالا آمین دار شده بعدم یه استیل چسبیده بهش دیگه از مورامیک اسید و ... نگم که همه شون به همین سادگین و ما ترم پیش با چشمای اشکی حفظش کردیم هیچکسم نگفت بابا جان حفظ کردن نداره که اینه ...
خلاصه به روح اونی که چارت ما رو تدوین کرده صلوات!...

هی گفتن بیوشیمی سخته ولی یه فرشته اومد گفت بی بی دی بابی دی بو و آسونش کرد

۲ ۱۳
من قبل از این که بیوشیمی بگیرم خیلی میترسیدم چون خیلی از خرخون‌ها هم میگفتن درس سخته و نچسبیه ولی خب من عاشقش شدم این برمیگرده به علاقه ام به شیمی و یک استاد خیلی خوب و جذاب انقدر جذاب که باعث شده به این فکر کنم بیوشیمی چقدر زیباست و بخوام برم برای فوق بیوشیمی بخونم ولی هنوز اون بخش زیست دوستم میگه نه نه زیست بخون بازم توش بازم بیوشیمی هست 
خلاصه که دو سال وقت دارم که تصمیم بگیرم بیوشیمی بخونم و یا همین زیست سلولی و مولکولی‌ رو

سه تفنگدار فراری یا من، داش غیرت و لیلا!

۲ ۳
هفته پیش دومین جلسه کلاسی بود که استاد رپ که جدیدا شده آنخ ماهو البته به سبب سیاس بودن نه شخصیت منفی یا چاقی و کچلی که اتفاقا یک لاغر مو قشنگه! البته که من مدل موشو دوست ندارم و بهشم گفتم ولی خب گفتم که کچل نیست.
جلسه پیش استاد ما رو گروه بندی کرد بعد دیدیم که شت لعنتی این استاد رپ داره میگه نه استاد پسرا با هم نه و فلان و یه ترم دویی خیلی خیلی رو مخ رو انداخت گردن ما و تمام.
این جلسه داش غیرت رفت به استاد گفت میشه تایم‌مون رو عوض کنیم و استادم خیلی شیک گفت بله ده و نیم بیاید مام شاد و خندان رفتیم سرجامون و بعد داش غیرت به لیلا گفت که ما داریم میریم تایم ۱۰:۳۰ و با ترم دوییه بهت خوش بگذره بعد لیلا اولش دچار بحران شد گفت شوخی میکنی بعد داش غیرت برگشته میگه خب میخوای تو هم با ما بیا بعد لیلا از اون جایی که شوک حاصله خیلی زیاد بود و هفت و نیم صبحم بود مغزش ارور داده میگه کجا؟ میخواستم بگم مهمونی عمو شجاع خلاصه تهش خیلی مظلوم گفت منم میام خلاصه که شدیم سه تفنگدار فراری!
نکته این متن اینه که لیلا پسره و خودش باعث شده ما تو واقعیتم میگیم لیلا!

اومده میگه من استادتونم، وجدانا تو استاد مایی؟!

۲ ۳
استاد یکی از دروس آز عوض شده بعد انقدر کوچولو و بامزه است که من عمرا به ذهنم می‌رسید استاد باشه تهش میگفتم دانشجوی ترم ۶ باشه خلاصه که خیلی گوگولیه بعد این گوگولی جان امروز گفت وقتی کارشناسی بوده استادش همین استاد استندآپ کمدی بوده و خب باعث شد تصمیم بگیرم هفته دیگه دوشنبه برم از اوشون بابت تربیت چنین استاد گوگولی‌ای تشکر کنم!

فقط همین یک دونه بین همه چشم و گوش بسته است

۲ ۱
من کلا آدم راحتیم با یکسری از بچه‌های دانشگاه هم خیلی راحتم فارغ از جنسیت و خب سر همین از جیک و پوک خیلی از دخترا و پسرا با خبرم و میدونم که هیچکدوم واقعا خوب و پاک و منزه نیستن جز بچه که اصلا از چشم و گوش بسته بودنش هر چی بگم کم گفتم لعنتی یک سوالی کرد چند وقت پیش مگه از ذهن من پاک میشه؟ شانس آورد ازم دور بود و گرنه احتمالا از اینکه انقدر بامزه فکر میکرده ذوق میکردم یهو بغلش میکردم خل و چل رو امروز تارزان غیرتی داشت میگفت به استاد رپ بگو که بره شرخری کنه و اینا بعد یکسری اسکرین بهش دادم که باز منو یاد سوال طلایی بچه انداخت و بعدم اینکه فلانی ظاهرش پسر پیغمبره ولی نیست و بیساره و کلی پته مردم رو ریختم رو آب و کلی شاخ در آورد تارزان غیرتی تهش هم به این نتیجه رسید کلاس بذاره برای بچه یکم آگاهش کنه!
+ حرف ندارم این روزا فقط نوشتم بگم زنده ام و اون ور رو چک کنید آپدیت شد

اساتید جذاب

۲
امروز با سه تا استاد خیلی باحال کلاس داشتم اولش با یه بابابزرگ مهربون و باحال و دوست داشتنی که آدم دوست داره بغلش کنه بعدش با یک فرد جهش یافته که بهم کوبیده شده‌ی همسر امام خمینی و خود امام خمینیه! آخه جلسه پیش برگشت گفت من خمینیم بعد ما دچار اشتباه شدیم فکر کردیم میگیم که میگه من آیت الله خمینیم نگو که میگه من اهل خمین هستم خب خواهر من درست بگو بعد توی اسم و فامیلش هم اسم همسر آیت الله خمینی هست خلاصه که من بهش میگم آیت الله خمینی و همسر یعنی امروز سرکلاس پی بردم بعد خیلی خیلی استاد باحالیه‌ها بعد دانش خانواده هم میگه فقط می‌خندیم یعنی از خنده پخش و پلاییم کف زمین اصلا یه وضعیتی
بعدش با خدایگان ابهت کلاس داریم جلسه اول ما رفتیم ته ته کلاس که بخوابیم بعد وقتی که وارد شد من و تارزان غیرتی گفتیم یا برگام ولی برخلاف قیافه با ابهتش بسیار مهربونه فقط درسش خسته کننده است چون برای ما جذاب نیست بعد من و تارزان میریم ته فقط می‌خندیم البته امروز به من گفت میتونی نیای ولی خب من دلم نمیاد تارزان تنهایی عذاب بکشه...
و اینکه خدایگان آمون رحم کرد که امروز استاد اولی گفت آزمایش با اسید قوی رو من انجام میدم آزمایش با اسید استیک یا همون سرکه رو شما انجام بدین چون که دیدم حسش نیست دستکش دستم کنم و یک سی سی سرکه هم ریخت رو دستم انقدرم غلیظ بود لعنتی همونشم دستمو سوزوند! تهشم آزمایش‌مون خراب شد.

و امـــــــــــــــــــا رو نمایی! (لینک اصلاح شد)

۲
خب خب بالاخره درستش کردم پست اول هم نوشتم حالا سعی میکنم بعدیا بهتر باشه این اولیش بود یکم سخت بود واقعا

گفتم روی پای خودم وایستم یکمی!

۲ ۱
تصمیم گرفتم یکم روی پای خودم وایستم ولی فقط یکم برای همینم همین قالب این وب رو برای اون وب ویرایش کردم و به زودی اون وب رو براتون رونمایی می‌کنم البته یه ویرایش ناشیانه است و میدونم خودم پس فعلا گیر ندین تا بعد چارلی وقت کنه اولش میخواستم تا عید تو دفتر یا ورد بنویسم بعد به مرور وارد اون وبلاگ کنم ولی دیدم نوچ من اینجوری سختم میشه تنبلیم میشه و تهش هم فراموش میکنم میخواستم چنین وبی بزنم و به استادم نشون بدم در این حد ترکیب پاندا و ماهی قرمز یک خسته فراموشکار خنگ!

تصویب شد

۲ ۳
خب با توجه به نظر بچه‌های دانشگاه و با توجه به ایده خفن بابای وبلاگیم که بعد از پیاده سازی می‌فهمید تصویب شد وب که حتما وب جدا باشه بعد اسم و آدرس و همه چیزم انتخاب شد که بعد از ساخت وبلاگ بهتون نشونش میدم منتهی الان باز باید برم سراغ چارلی و بحث شیرین و جذاب کمک گرفتن برای قالب!‌ یک حسی در من هست که میگه الان چارلی جیغ زنان میذاره میره!

بیاید نظرتون رو بگید لطفا (سوال جدید اضافه شد به اینم جواب بدین لطفا)

۲ ۱۴
استاد کارآفرینی ما میگفت که داشتن وبلاگ خیلی خوبه اما بهتره در مورد علم‌تون باشه اینجوری میتونید خیلیا رو پیدا کنید که بعدا شاید چندتایی‌شون به کارتون بیاد
حالا به نظر شما یه وبلاگ دیگه بزنم برای زیست شناسی و یا با توجه به اسم وبلاگ همینجا یه بخش جدا درست کنم و درباره زیست بگم؟ 
حالا که هم نظر خودم و هم شما اینه که وبلاگ جدا اسم و آدرس پیشنهاد بدین.
با همین چوگویک بنویسم؟ به اسم جغد زیست شناس بنویسم؟ یا به اسم زیست شناس تازه کار؟ 
اسم وب جغد زیست دوست باشه یا زیستانه یا چگونه عاشق زیست شناسی شویم؟ یا پارک زیست شناسی یا سیارک بیولوژی یا مثلا همین سیارک بیولوژی به انگلیسی بشه Asteroid Biology؟؟؟
اینا رو بگید تا آدرس انتخاب کنم
من نظر خودم روی اینه با اسم نویسنده زیست شناس تازه کار و  اسم وبلاگ سیارک بیولوژی یا Asteroid Biology بنویسم آدرس هم همین انگلیسی سیارک بیولوژی باشه
درباره من
نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم
نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم

من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم
نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم

"مولانا"

+

سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

▪️ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ‏(ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ)
▪️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ﻟﻦ ﺗَﺮﺍﻧﯽ ‏(ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ)

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاقلانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاشقانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عارفانه:
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
تگ ها
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان