پاندای دوست داشتنی من سلام!
تو رو همون روزای اول شناختم و عاشقت شدم آخه میدونی من و تو خیلی شبیه هم هستیم هر دو خرابکاریم، تنبلیم، شکمو هستیم ولی خب اگه واقعا چیزی رو بخواهیم بهش میرسیم و میتونیم بهتر از پنج آتشین و حتی شیفو و ادوی باشیم منتهی در صورتی که بتونیم خود واقعیمون و تواناییهامون رو بشناسیم تو الان بیشتر تواناییهات رو شناختی و من هم دارم سعی میکنم تمام تواناییهام رو بشناسم و توی این حال شدی الگوی من و ازت ممنونم که الگوی خوبی هستی...
باید از پدر غازت هم تشکر کنم آخه میدونی اون راز اصلی رو کشف کرد نه تو یا شیفو پدرت فوق العاده است همه پدرها فوق العاده هستن... راستی منم عین تو دو تا بابا دارم یکی از پدرهام مثل پدر غاز تو مشخصه بابای واقعی من نیست اما خب در حدی که بیشتر از وظیفهاش هم هست برام پدره و یک پدر پاندایی واقعی و البته ما دو تا فرق داریم من با بابای پانداییم زندگی میکنم و با بابای غازم تازه آشنا شدم و خب مادرم هم پیشم نیست اما خدا رو شکر غم من به اندازه غم تو بزرگ نیست مادرم مجبور نشده به خاطر نجات من خودش رو قربانی کنه...
میدونی تو به نظر من خیلی صاف و سادهای حتی الان که به مقام استادی رسیدی حتی الان که فهمیدی چقدر شخصیتای مختلف و نقشای مختلف داری و خیلی پختهتر از پاندای چند سال پیش شدی اما هنوز صاف و سادهای من درباره خودم واقعا نمیدونم که عین تو هستم توی این مورد یا نه اما خب یکسریا هستن که میگن منم صاف و سادهام مثل تو ولی این چقدر واقعیته؟ نمیدونم چون من به خودشانسی کاملی که تو رسیدی نرسیدم...
پاندای عزیزم چند وقتیه درست و حسابی پیدات نیست کاش دوباره بیای دلم برای تو، قصر یشم، شیفو، پنج آتشین و بقیه تنگ شده باید باشید تا دلگرمی باشه...
دوست دار تو چوگویک
مرسی از آقا گل بابت ایجاد این چالش جذاب و مرسی از حورای نازنین که دعوتم کردن به این چالش
منم چون این روزا وبلاگ نخوندم و نمیدونم کیا نوشتن و کیا ننوشتن و کیا اصلا دعوت نشدن اینجوری دعوت میکنم که هر کسی که این پست رو داره میخونه میتونه توی این چالش دلچسب شرکت کنه.