جانیمسانღ

سن منیم جانیمسان

من زنده‌ام!

۲ ۶
آقا هر کسی غیب میشه قرار نیست عروس یا داماد شده باشه که! من سنت شکنم نه عروس شدم نه قراره عروس بشم نه خبر مشابه! 
یادتونه گفتم استادم گفتن یک کاری دارن و اینا؟ آقا باورم نمیشه یعنی شوک بودم قشنگ استاد جان می‌خواستن توی تصحیح برگه‌های امتحان بهشون کمک کنم دیگه نگم چقدر حس خفنی داشت که استادت انقدر قبولت داشته باشه. البته شکر خدا خود استاد همه اوراق امتحانی رو صحیح کردن حالا چرا؟ چون اگه من توش دخالتی داشتم یقینا دیگه نمیشد دهن یکسریا رو بست همین‌جوریشم نمیشه دهن‌شون رو ببندی!
طرف خودش توی طول ترم نخونده بعد توقع داره با یک شب بیو خوندن بیست بشه! نه داداش از این خبرها نیست بعدشم اگه فکر کردی واقعا در حد پانزده نمره نوشتی بازم یا سخت در اشتباهی یا اصلا حقت بوده استاد دلش خواسته بهت خیلی ارفاق نکنه چه ربطی داره که تو گروه میگی دست‌های پشت پرده تو این موضوع دخیلن! اصلا آره من دست پشت پرده‌ام به استاد گفتم به ایکس و ایگرگ بهتر نمره بده استادم عاشق چشم و ابروی منه به دوستام هجده نوزده داده به تو نه دلت بسوزه اصلا! 
یعنی نمی‌دونین چه جنجالی شد این نمره بیوشیمی! توی کلاس فقط دو تا بیست داشتیم یکیش بنده بودم شکر خدا و یکیش یکی از پسرها که توقع نمیرفت در این حد خفن باشه! بعد استاد بسته به صلاح دید خودش به بقیه ارفاق کرده بودن بعد دعوا شده بود بیا و ببین! حالا خوبه کسی نمره تارزان غیرتی و وضعیت برگه‌اش رو نمیدونست و گرنه الان دار زده بودن ما رو‍!
آخه اون دختره از همون موقع که اومد بیرون گفت حدود ۱۵ میشم بعد تارزان غیرتی دو صفحه اول رو ننوشته بود و هی به من میگفت فقط پاس میشم بعد وقتی نمرات اومد دیدیم به به چه میکنه این استاد آنجلا به تارزان داده ۱۸ خود تارزان هم بشدت معتقده این نمره حقش نبوده و هر جور حساب میکنه نمیشه که ۱۸ بشه حتی اگه نمره روی نمودار رفته باشه و تنها توجیهش اینه که من سرکلاس خیلی بهش می‌چسبیدم و استاد جان می‌دونست که من چقدر دوستش دارم و چقدر برام دوست خوبیه حالا دلیلش هر چی بوده بسیار لذت بردم از اینم که اونایی که باهاشون حال نمیکردم کم شدن بسیار کیف کردم اصلا یه جوری بود که خب میشه گفت بله حق داشتن فکر کنن من تو نمرات نقش داشتم در حالی که من کلا با استاد ۴ بار تلفنی حرف زدم و دیگر هیچ و تازه وساطت تارزانم نکردم چون به نظرم نیاز به وساطت من نداشت وقتی پاس میشد و نمراتم قرار بود بره رو نمودار خلاصه که عاشق استاد جان بودم بیشتر عاشقش شدم با این نمرات خفنش!
باشگاهم دومین دوره از ای ام اس من تموم شد و دست دست حالا قر قر! واقعا بابتش خوشحال و شاد و خندانم قدر دنیا رو میدانم دست میزنم من پا میکوبم من شادانم و قراره از شنبه سه جلسه در هفته یه چیزی برم که اسمشو هی یادم میره! ترکیبی از همه چیزه
من هنووووووووووووز منتظر خبر اون کار اداری یکشنبه‌ام یا دعا کنید یا دعا کنید یا من گریه میکنم دعا کنید دیگه مرسی
این چند وقته ارتباطم با مادرم خیلی خوب شده هر روز کلی حرف میزنیم و کلی میخندیم و بابت این موضوع خوشحالم دعا کنید که این وضع خوب بودن ادامه‌دار باشه.
میدونم نه بابای مجازی نازنینم وبلاگمو میخونه نه اونی که دو شب پیش کلی حرف زدیم و احتمالا فقط چارلی به صورت محو بدونه چه کسی رو میگم چون باهاش در این مورد حرف زدم. میتونم بگم من واقعا به اینکه بابای وبلاگیم عاقل و فهمیده است ایمان آوردم دیگه وقتشه جدی زن بگیره و بابا بشه که بسیار پدر خفنی میشه لعنتی!
پارسال مرداد من ازتون نظر خواستم برای کلیپ تولد و با کلی ذوق و شوق برای یکی کلیپ ساختم بعد واکنشی داد که وا رفتم! بعدم که میگفت من رو یادش نمیاد اون روزها خیلی ناراحت شدم که یک دوست که برام بینهایت عزیزه منو از یاد برده و بابا جانمان میگفت خیر ایشون فراموشت نکرده حتما یه دلیلی داره که اینو میگه و خب بله دو شب پیش لو داد که حق با پدر بزرگوارم بوده از همین تریبون میگم چاخلصیم بابایی! ولی لو نداد چرا میگفته که من رو یادش نیست و این شده یه معضل جدید که این چه مرگشه خب؟ بگیرم بزنمش؟ ببرمش بدمش دست چنگیز یا هولاکو؟ فحشش بدم؟ ببرمش تو خاطرات و با یکسری حرفا و پستای خودش عذاب الهی بهش نازل کنم یا چی؟!
نکته: موضوع عشقی نیستا جو ندید که اصلا حوصله مسخره بازی ندارم!
سوال: اینستا من رو از لایک کردن محروم کرده ایضا کپشن پستامو میخوره با اینکه کوتاهن کسی میدونه چرا؟
و در آخر بازم بابت کار یکشنبه برام دعا کنید با تشکر 
MIS _REIHANE
۲۰ تیر ۰۰:۴۶
سلام((((((((:
 ها دختر کم توقع بیاد برای تایپ بت رو بزنه؟برو بابا دیگه رفتی قاطی تصحیح اوراقیا دختررررررررررررررررررررر
کیلی لیلی لیی لییییییییییی^_^
خلاصه که خوشال شدم.
ایشالا کارت راه میفته عزیز(:

پاسخ :
سلام
خب آخه تو این کار مهارت دارم :دی میدونی این حدسم زدم ولی گفتم نه باباااا عمرا =))
خخخ قر قر قر :دی
قربونت برم عزیزم 
ان شاء الله 
رحیم فلاحتی
۲۰ تیر ۱۰:۲۳
ای خدا ! 

پس شما تو نمره ی من دخل و تصرف داشتید ؟!

چهار نعل برم استاد یا یورتمه ؟!!


پاسخ :
:))
فاطمه م_
۲۱ تیر ۰۸:۴۱
چاخلص =))))
پاسخ :
خیلی آقایی :))
احسان ‍‍
۲۱ تیر ۱۰:۳۹
این صندلی ها وفا نکرده :) 
پاسخ :
=)))))) آره ترم دیگه باید بدم دست یکی دیگه :دی
حامد احمدی
۲۲ تیر ۰۰:۴۱
خودش میگه در حد قبولی، در میاد ۱۸، معلومه که...
برای دوشنبه دعا می‌کنم.
پاسخ :
که؟ !! :/
یکشنبه بودها =))
لادن --
۲۲ تیر ۱۹:۲۱
تارزان غیرتی کیه؟ من نسبتا تازه واردم :)))

الهییییی که کار جور شه.

اینستا مدتیه به هم ریخته. در رابطه با لایک یه مدت بگذره و اون گزینه Tel us رو هم بزنید درست میشه. 
پاسخ :
عزیزترین فردی که در حال حاضر تو زندگیم هست و عضو خانواده نبوده
باحال‌ترین و عشق‌ترین رفیقم و ضمن اینکه دختره =))
ان شاء الله که جور شه
اوهوم خدا لعنت‌شون کنه 
درباره من
نه پی زمر و قمارم نه پی خمر و عقارم
نه خمیرم نه خمارم نه چنینم نه چنانم

من اگر مست و خرابم نه چو تو مست شرابم
نه ز خاکم نه ز آبم نه از این اهل زمانم

"مولانا"

+

سه ﺑﯿﺖ ، ﺳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ، ﺳﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ

▪️ﻣﻮﺳﯽ ‏(ﻉ) ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﮐﻮﻩ ﻃﻮﺭ:
ﺍَﺭَﻧﯽ ‏(ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻩ)
▪️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ﻟﻦ ﺗَﺮﺍﻧﯽ ‏(ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺮﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺩﯾﺪ)

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاقلانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﻩ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﺗﻤﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عاشقانه:
ﭼﻮ ﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺳﯿﻨﺎ ﺍﺭﻧﯽ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﺬﺭ
ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ

▪️ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ عارفانه:
ﺍﺭﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ، ﭼﻪ ﺗﺮﯼ ﭼﻪ ﻟﻦ ﺗﺮﺍﻧﯽ
تگ ها
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان